🎥 دانلود سریال Elementary 2012 (ابتدایی) دوبله فارسی بدون سانسور 📥

روایتی از داستان شرلوک هلمز مدرن که هم اکنون به همراه کارآگاهی در شهر نیویورک زندگی می کنند...
ابتدایی ، نام سریالی جنایی و رازآلود می‎باشد که توسط رابرت دوهرتی ساخته شده است. این سریال روایتی نوین از شخصیت شرلوک هولمز است و درباره‌ی کاراگاه معروف شرلوک هلمز و همکارش دکتر واتسون هست که به حل پرونده‌های پیچیده و رازآلود در قرن بیست و یکم ، در شهر نیویورک می‌پردازند و…
این سزیال در مورد زندگی شرلوک هلمز مدرن میباشد که اکنون در شهر نیویورک به همراه کارگاهی زندگی میکنند ...

جهت دانلود سریال Elementary 2012 (ابتدایی) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

من کابل ندارم ، بنابراین مطمئن نیستم که این نمایش "خوب کار می کند" یا خیر. من از روی کنجکاوی به اینجا آمدم و فهمیدم استقبال کلی از آن شده است یا خیر. من بسیاری از افراد را می شناسم که این کار را دوست ندارند ، اما از پیدا کردن بسیاری از افراد خوشحال شدم. فقط می توانم فرض کنم افرادی که این نمایش را دوست دارند ، نباید با معلومات شرلوک هولمز آشنا باشند یا اگر می دانند که آنها باید درک درستی از مکانیسم های آنچه او را به همان چیزی که هست ، ندارند. من تقریباً هر چیزی را که مفهوم شرلوک هلمز را در بر داشته باشد تماشا می کنم و فیلم Elementary را نیز تماشا می کنم. در واقع ، من از زمان شروع نمایش هر قسمت را تماشا کرده ام ، شاید با خوشبینی به پیشرفت آن. با این حال ، من معتقدم که در این مرحله فقط از روی کنجکاوی بیمارگونه آن را تماشا می کنم.

این نمایش از آنچه شرلوک در نظر گرفته است بسیار دور است و من فقط می توانم آن را به عنوان یک درام کارآگاهی ببینم که در آن شخصیت ها اتفاقاً نام های سنتی شرلوک و واتسون را به اشتراک گذاشتند. از این نظر ، من فکر می کنم تماشای آن به عنوان یک نمایش جنایی سرگرم کننده قابل درک است ، اما آیا کسی وجود دارد که این را تماشا کند که یک تحسین کننده واقعی از آثار داستان های اصلی باشد؟ من مطمئن نیستم که ممکن است یکی باشم و این نمایش را دوست داشته باشم.

صرفاً به این دلیل که شخصیت پردازی مردی که او را شرلوک می نامند در Elementary دقیقاً در تقابل با ذات ذات این مرد است. من در مورد تصویر پردازی ، یا جابجایی تخت ، یا زن واتسون صحبت نمی کنم. اینها همه مواردی است که برای تغییر خلاق است و خوب است که برای حفظ علاقه دوباره به چیز جدیدی هش کنید. اما من در مورد چیزهایی صحبت می کنم که این شخصیت انجام می دهد و باعث از بین رفتن هسته شرلوک هلمز می شود و بنابراین او دیگر نمی تواند خودش باشد.

من بلافاصله متوجه این موارد شدم. شرلوک هلمز ، همانطور که در اصل نوشته شده است ، قطعاً می تواند به عنوان یک معتاد به مواد مخدر شناخته شود. برای کسانی که با این آثار آشنا نیستند ، در کتاب اشاره شده است که برای اینکه ذهن او از درد بی استفاده نماند ، او اغلب کوکائین استفاده می کرد ، گاهی اوقات هفته ها در طول دوره هایی که پرونده ای نمی گرفت. به تعبیری او معتاد است. او به احساس حل پرونده ها معتاد شده است. وقتی در پرونده ای نیست ، خوشحال نیست. او همیشه منتظر است که مورد بعدی بیاید و وقتی موردی پیش نیامد ، برای پر کردن سوراخ اعتیاد خود به مواد مخدر روی می آورد. این یک ویژگی اساسی شخصیت است و چیزی است که به این انسان در هر کاری دامن می زند.

دشوار است که توجه نکنید که در مقطع ابتدایی این م componentلفه را کاملاً حذف کردند. بله ، اعتیاد شرلوک به مواد مخدر نکته بسیار مهمی در سریال است و اگرچه ماده مخدر انتخاب او تغییر کرده است ، اما مسئله ارائه من این نیست.

مسئله من این است که دلیل اصلی اعتیاد وی این است به خاطر یک زن گمان می رود که از دست دادن ایرن آدلر باعث ضعف ذهن وی شده و زندگی وی را از کنترل خارج کرده و به اعتیاد تبدیل کند. این کاملاً اشتباه است. استفاده از شخصیتی که اساساً یک رایانه انسانی است ، و دارای یکی از بزرگترین مغزهای شناخته شده است و پایین آوردن او به سطح اعتیاد به دلیل از دست دادن یک زن (چیزی که او بی اعتنایی کرده است) بسیار وحشتناک است. از این نقطه خاص ، شما این را به یک درام جنایی منظم درباره یک مرد و عشق از دست رفته او تبدیل کرده اید. شرلوک عشق از دست رفته ای ندارد. او روشها و قدرت مشاهده خود را با خاموش کردن همه احساسات توسعه داده است. به او اجازه می دهد چیزهایی را ببیند که دیگران نمی بینند. به بیان ساده ، او بخاطر یک نیاز ساده و اساسی انسان ، خود را در مصرف مواد مخدر هدر نمی داد. من از این واقعیت بسیار ناامید شده ام و به نظر نمی رسد که این شخصیت می تواند همان شخصیت باشد زیرا مستقیماً با مغز رایانه ای وی در تضاد است.

اخیراً شخصیت موریارتی معرفی شد. این دشمن مطلق شرلوک است ، زیرا آنها دقیقاً در انتهای مخالف طیف قرار دارند. یکی ناظر نهایی است و دیگری هرگز مشاهده نمی شود. این دو مفهوم کاملاً در تقابل هستند که سرانجام کاملاً همسو می شوند و نابودی باید به یکی از آنها وارد شود ، به این دلیل که هر دو نمی توانند وجود داشته باشند. حتی اگر من از نمایش منصرف شده بودم ، شرمنده بودم که اعتراف کنم هنوز منتظر ظاهر موریارتی هستم ، که در ذهن من نماینده بزرگترین نیروی مخالف طراحی شده است. حتی نیازی به نوشتن نیست ، من بسیار ناامید شدم که بلافاصله او با ایرنه آدلر مخلوط شد ، و اساساً از او به عنوان پیاده روی برای بازی با احساسات شرلوک استفاده کرد. که البته یک بار دیگر کانون نمایش را از عقل و احساسات دور می کند. چون شرلوک سر آرتور کانن دویل همه احساسات بود ، درست است؟ درست است ...

در پایان ، من فکر می کنم برای یک نمایش تلویزیونی اصلی ، اگر روابط کانون محرک نبود ، علاقه کمتری وجود خواهد داشت. یک فرد عادی علاقه چندانی به تماشای یک کار عالی ذهن ندارد. آنها نیاز دارند پسر داستان دختر را ملاقات کند. من متاسفم که آنها مجبور شدند این مفهوم بسیار اساسی (و ساده) را به یکی از بهترین داستان های نوشته شده تحمیل کنند.

داستان های اصلی خارق العاده هستند ، اقتباس های گذشته بسیار تماشایی بوده اند و جدیدترین نسخه زنده شده بی بی سی نیز اقتباسی ریگ دار بوده است. اگرچه مردم مطمئناً درباره اقتباس بی بی سی بحث می کنند (روشی که به دنیای مدرن منتقل شده است) ، اما به وضوح نوشته شده است (برخی از قسمت ها بهتر از قسمت های دیگر است) و با عشق به داستان های اصلی ساخته شده است. نسخه آمریکایی فقط یک اتفاق خوب برای آن دارد ، این یک ستاره است: JL Miller و حتی عملکرد او کاملاً توسط اقتباس احمقانه ، ستاره های وحشتناک تا متوسط و کمبود کیفیت عمومی تقریباً در همه جوانب غرق می شود. سلسله. دو نکته کاملاً جدایی ناپذیر با شخصیت هولمز در اینجا شرح داده نشده است (حدس من این است که این شبکه تصور می کرد این باعث ناراحتی بینندگان مسیحی سخت گیر و سخت گیر آنها می شود ... خوب آمریکایی ها):

1) لوسی لوئی بازیگری با عمق احساسی و توانایی عملکرد یک جعبه تخته کارت خالی است ، اما این نکته مهم است. ساخت شخصیت واتسون به عنوان یک زن ، رابطه کاملاً کمی مشکوک هولمز و واتسون را نفی می کند. اگرچه ، فقط بسیار ظریف همیشه این سوال وجود دارد که "چگونه رابطه آنها تعریف می شود" ، چرا دقیقاً یکی وقت خود را با دیگری می گذراند ، و غیره. این به هیچ وجه به معنای منحصر به فرد یا حتی به طور عمده از نظر جنسی نیست ، اما انتخاب یک زن در این نقش یک جوهر کوچک اما مهم از رابطه دور می شود. (توجه داشته باشید من احتمالاً با این موضوع کمی مشکل داشتم اگر کسی را انتخاب می کردند که می توانست تفسیر جالبی از شخصیت زن واتسون ارائه دهد ، به جای این مقوا یک بعدی بریده شود.) در آخر ، این فقط نشان می دهد چگونه شبکه های تلویزیونی آمریکا به همان اندازه نازی ها با گرایش های همجنسگرا همجنسگرا هستند (درباره آن فکر کنید).

2) باز هم ، شما می توانید تصور کنید که تولیدکنندگان شبکه با هم به این نتیجه رسیده اند که حتی کوچکترین ریزه کاری یا اشاره به رابطه همجنسگرایی مطمئناً توسط بینندگان آن تحمل نمی شود. آنها مستقیماً وارد "مصرف مواد مخدر" شدند. این واقعیت که استفاده تفریحی کوکائین در دوره های استراحت جزئی جدایی ناپذیر از شخصیت هولمز است (همانطور که آزمایش شیمی و به طور کلی مواد تغییر دهنده ذهن ، به عنوان مثال تریاک) با ساخت وی به عنوان یک معتاد سابق از بین رفته است. از این طریق به آرمان مطلق آرمانشهر آمریکایی پایبند هستید: همه مواد مخدر بد (که به موجب آن از داروهای اصطلاحاتی فقط به معنای "داروهای غیرقانونی" استفاده می شود ... تا حدودی "از اسب بالا" که از کشوری معتاد به داروهای مسکن اعتیاد می یابد). این واقعیت ساده که تلویزیون آمریکایی باید سیاه باشد و یک سفید ویژگی های شخصیت بسیار لذت بخشی را در این نمایش از بین می برد.

در پایان ، آنچه برای ما باقی مانده این است که JLMiller تمام تلاش خود را برای سرگرمی انجام می دهد ، اما این از هیچ یک از نمایشهای جنایی متعدد ایالات متحده که همیشه در شبکه ها جریان داشته اند ، تفاوتی ندارد (یا هیچ تفاوتی ندارد). تنظیم کنید بسیاری از درام های جنایی بهتر (بیشتر اروپایی) در مورد وجود دارد. ببخشید جانی!

من رویه های پلیس را خسته کننده و خسته کننده می بینم. بین انواع متعدد CSI و حاکمیت قانون، می‌توان احساس کرد که در حال تماشای نمایش‌های بریده‌شده مشابهی برای چند هفته است و اغلب بازی دیوانه‌کننده است. این تصور هوس‌بازانه از این شخصیت‌های بدنام جدید، تخیلی، ترکیبی زیبا، بسیار بازی‌شده است و هرگز ناامید کننده نیست. من از علاقه مندان به رازهای شرلوک هلمز هستم (مطالعه مجموعه داستان های سر آرتور کانن دویل واقعاً اولین کتاب های بزرگسالی بود که از خوشحالی خواندم) بنابراین بدون شک می توانم از جلوه ناگوار داستان ها منصرف شوم. من صادقانه عاشق لوسی لیو بودم نه اپراتور جانی لی میل، بنابراین این نمایش در تلاش برای غلبه بر من مبارزه دلهره‌آوری داشت. علیرغم همه اینها، من احساس می کنم که آنها واقعاً برای خلق و به تصویر کشیدن این شخصیت ها سخت کار کرده اند. نمایشگاه‌های آن‌ها، منحنی‌های داستان، حرکت شخصیت‌ها و به‌ویژه رابطه‌شان در درازمدت قانع‌کننده بوده است. در طول یک سال گذشته یا بیشتر، من تمام مدت این سریال را دوباره تماشا کردم و برای بار دوم بسیار بیشتر از آن لذت بردم. من از دیگران ترغیب می‌کنم که این موضوع را بررسی کنند، به این دلیل که تماشای پیشرفت سریع آنها به تجربه تماشای پیشرفت و پیوند آنها با یکدیگر می‌افزاید. من از این انتخاب که رابطه آنها بی‌علاقه باقی بماند، بسیار راضی هستم، در غیر این صورت، می‌توانست به عنوان یک ترفند ساده برای افزودن نمایش بازی کند و هرگز نمی‌توانست با شخصیت‌ها سازگار باشد. ستایشی که آنها برای یکدیگر ایجاد می کنند، عشقی خانوادگی است که ریشه دارتر و طولانی تر از عشق قلبی است، بنابراین در هر صورت، وقتی سریال پس از 154 قسمت پایان می یابد، این واتسون و هولمز از هر آنچه از زندگی خود باقی مانده است استفاده می کنند و با شادی به سر می برند. موارد با هم در ذهن خلاق من. من علاوه بر این دوست دارم که پس از اولین تصمیم برای زن کردن واتسون، جهت گیری شخصیت هرگز در ارتباط آنها موضوعی نبود. من نیز به تصمیم آنها برای زیرک و محکم کردن واتسون متفاوت با انواع خاصی که واتسون را تا حدودی یک سینه بدبخت نشان می دهند، توجه و ارزش قائل هستم. نه در ابتدایی، واتسون در ابتدا یک محافظ عالی و بعداً یک همدست کاملاً رهایی یافته و ستودنی است که هولمز، علی رغم ویژگی ها و سبک غیر عاطفی اش، کاملاً به او احترام می گذارد و از او قدردانی می کند. به همین ترتیب، علیرغم اینکه هولمز از صمیم قلب مجبور است و تظاهر نمی کند، هولمز در تمام واقعیت، گاهی اوقات احترام و عشق خود را به واتسون ابراز می کند، اما درست زمانی که داستان مورد توجه قرار می گیرد، برای مثال، زمانی که معاشرت یا شیوه زندگی آنها در خطر است. من از اینکه سریال بعد از فصل 7 به پایان می رسد، ناامید هستم، به این دلیل که من برای گرامی داشتن این شخصیت ها توسعه داده ام، آنها هنوز قانع کننده هستند، و موارد هنوز استثنایی و جذاب هستند. احساس می‌کنم ممکن است قسمت‌های جدید را برای مدت طولانی در آینده با شادی تماشا کرده باشم. علیرغم اینکه از اینکه بعد از سال 2019 دیگر قسمت جدیدی وجود نخواهد داشت گلایه می کنم، متوجه می شوم که سریال را از ابتدا و بعداً بارها و بارها تماشا خواهم کرد. به‌احتمال‌زیاد به‌عنوان اپیزودهایی که در ابتدا پخش شده‌اند یا تکرار دوره‌ای دریافت کرده‌اید، از شما می‌خواهم که به سمت شروع بازگردید و اپیزودها را با سرعت تقریباً چند قسمت در هفته تماشا کنید. این کاهش کشش بین قسمت ها ممکن است قدردانی دیگری از این نمایش عالی به شما بدهد. ابتدایی با علاقه به یادگار خواهد ماند.