جهت دانلود سریال The Vampire Diaries 2009 (خاطرات یک خون آشام) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
صادقانه فکر می کردم این اتفاق بهتر از گرگ و میش باشد ، اما متأسفانه مشخص شد سیب از درخت دور نمی شود. با کمال تعجب ، حتی برخی از شباهت ها بین این دو وجود دارد (استفان و ادوارد به نظر می رسند و یکسان عمل می کنند ، یک مثلث عاشقانه وجود دارد که قرار است اتفاق بیفتد ، داستان های "خون آشام" را با "درام" دبیرستان مخلوط می کند ، "خون آشام ها" حتی به سختی چنین رفتار می کنند ، بسیاری از دختران دبیرستان فکر می کنند استفان "خیلی رویایی است!" ، و استفان و النا در همان قسمت های اول با هم قرار ملاقات می گذاشتند حتی اگر آنها اطلاعات کمی در مورد یکدیگر داشتند).
تنها دلیل تماشای من 10 قسمت اول این زباله ها به این دلیل است که دوستم مرا به فکر انداخت که به آنها فرصتی بدهم. بعد از قسمت اول ، من نگران هر امیدی بودم که این نمایش را داشته باشم. از آنچه قبلاً مشخص شده بود ، اصلی ترین نقش اصلی زن ، آلنا ، فقط به سرب مرد ، استفان علاقه مند است ، زیرا به نظر می رسد که چقدر استاد است. به همین دلیل ، او ، به روشی واقعاً گنگ ، به او اجازه می دهد تا او را بدزدد. دو مشکل اساسی در این قسمت این است که او نه تنها شبانه نیست (مانند خون آشام های واقعی) ، بلکه او خود را از نوجوانی که هنوز در دبیرستان است رد می کند (علی رغم اینکه "خون آشام" 160 ساله است). هرچه قسمت های بیشتری را تماشا می کردم ، مشکلات بیشتری شروع می شد. آلنا و استفان در پایان قسمت دوم شروع به معاشرت می کنند و در قسمت بعدی به معنای واقعی کلمه رابطه جنسی برقرار می کنند (که تماشای آنها به دلیل بد بودن یک "زن و شوهر" نفرت انگیز است). فکر می کنم تا قسمت 5 ، آلنا تصمیم می گیرد که از استفان جدا شود زیرا احساس نمی کند که عضوی از دنیای او باشد. متأسفانه به دلیل توافق ناسازگار برای دور ماندن از یکدیگر ، دوام زیادی نمی کشد اما پس از چند صحنه ، دوباره به یکدیگر خزیدیم. در همین حال ، استفان در هر تلاش برای جلوگیری از شر خود ، و پر از خود ، برادر ، دیمون ، از گاز گرفتن ، حمله و کشتن افراد بی گناه ، عملاً شکست می خورد (تنها زمانی که حتی می توانید دامون را یک خون آشام واقعی بنامید). واقعا ، با وجود هر کاری که دیمون انجام می دهد ، استفان می تواند به راحتی او را بکشد ، اما چندین بار تصمیم می گیرد که او را زنده بگذارد. حتی مواقعی وجود دارد که شخصیت های دیگر سعی در کشتن او دارند و استفان با اجازه دادن به او زندگی را خراب می کند! اگر بالاخره دامون کنار گذاشته می شد ، بسیاری از مشکلات حل می شد! در واقع بخشی در یکی از این قسمت ها وجود دارد ، جایی که استفان توانست حلقه مورد نیاز دیمون را برای زنده ماندن در نور آفتاب بدزدد (که کاملاً منطقی نیست) ، اما به جای اینکه اجازه دهد دیمون در زیر نور خورشید بسوزد چند ساعت بعد ، مطاعانه آن را پس داد. من همچنین بخشی را به یاد می آورم که استفان با گلوله چوبی بسیار بد شلیک می شود و دیمون او را نجات می دهد و به او می گوید "تنها کسی که از کشتن تو لذت می برد من هستم!" اگرچه این کاملاً بدبینانه است (اعتراف می کنم) ، اما در تمام طول سریال ، او تمام این اظهارات را در مورد اینکه می تواند او را بکشد بیان می کند ، اما با این کار کنار نمی رود. (صحبت از گلوله های چوبی ، آیا باید ذکر کنم که تنها نقطه ضعف آنها در این نمایش است؟ آب مقدس "قابل نوشیدن" است ، سیر "خوراکی" است ، صلیب ها "تزئینی" هستند و آینه ها "انعکاس خود را نشان می دهند". چه نوع خون آشام ها اینها؟) بنابراین وقتی برادران از یکدیگر متنفر نیستند و درگیر دعواهای صمیمی نیستند ، آنها برادرانه رفتار می کنند و تصمیم می گیرند که با یکدیگر لرزند (کاملاً هم رنگ).
آن 3 احمق نمایش را به اندازه کافی بد نشان می دهند ، اما (فقط برای افزودن جنون بیشتر) شخصیت های وحشتناک دیگری نیز وجود دارد. عملاً بیشتر "نوجوانان" (20-30 ساله) دیگر این است که در کلاس به خواب می روند ، سپس به مهمانی هایی می روند که مشروبات الکلی در آنها وجود دارد. من اعتراف می کنم که برادر آلنا ، جرمی ، سرانجام به شخصیتی تبدیل می شود که می توانم او را تحسین کنم به دلیل مشاهداتش روی دختری که به آن علاقه دارد ، اما پسری دارد که به او احترام نمی گذارد. تنها مشکلی که من با دوست آلنا ، بانی دارم ، این است که او اصرار دارد که آلنا و استفان در دو قسمت اول با هم باشند. او بعداً به شخصیتی شایسته تبدیل می شود و یادگیری در مورد سابقه خود به عنوان جادوگر جالب به نظر می رسید. دوست پسر سابق آلنا مت نیز خوش برخورد بود زیرا او به اینکه خواهرش ، ویکی آسیب نبیند ، اهمیت می داد. همه دختران دیگر فقط bimbos آزار دهنده هستند ، و همه بچه ها به عنوان مغرور ظاهر می شوند. علاوه بر مادربزرگ بانی ، والدین یا سرپرستان قانونی به ندرت در خانه هستند و یا حتی کاری می کنند که آنها را به الگوی خوبی برای پیگیری فرزندانشان تبدیل کند.
علاوه بر همه اینها ، بازیگری تا حدودی بهتر است فراتر از داستان گرگ و میش (اما هنوز کوتاه است) ، زیرمجموعه ها مناسب تر از طرح کلی هستند (که به طرز شگفت انگیزی کنایه آمیز است) ، نوشتن بسیار وحشتناک است ، و دامون و استفان ، به همراه دیگر "خون آشام ها" در این مجموعه ، توهین به خون آشام های واقعی آنها به دبیرستان نمی روند ، زیر نور آفتاب یا روز بیرون نمی روند ، با انسانها قرار ملاقات نمی گذارند ، در اثر جدایی اخیر گریه نمی كنند یا احساساتی نمی شوند ، فقط برای خود را تاریک و خنک جلوه دهند و از نظر عمدی مانند پسران بد ناز به نظر نمی رسند. آنها موجوداتی تاریک و شکارچی مانند هستند که با خون انسان ضیافت می کنند ، در سایه فعالیت می کنند و احساس قدرت را حفظ می کنند.
با وجود همه اینها ، در واقع دو نکته خنده دار در این مورد وجود دارد:
1) من یک الگوی رفتاری در Open Office ایجاد کردم که در بالا می گوید "اینها خون آشام هستند" ، و این تصاویر از Blade از Marvel Comics ، Selene از Underworld و Bela Lugosi دراکولا را نشان می دهد. در وسط می گوید: "اینها عملاً پسرهای زیبایی هستند" و استفان و دیمون را نشان می دهد. قسمت پایین به شما می گوید که تفاوت را بدانید.
2) من شب گذشته خوابی دیدم که سلین با یک اسلحه بر روی پشت بام ایستاده بود ، پر از گلوله های چوبی و ضربات سر هر دو استفان و دیمون . (بزرگترین پایان خوش زندگی من.)
در پایان ، لطفاً به هرکسی که می شناسید بگویید که این نمایش را تماشا نکند. آنها کاملا پشیمان خواهند شد.
جهت دانلود سریال The Vampire Diaries 2009 (خاطرات یک خون آشام) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
وقتی شروع به تماشای آن کردم ، یک امید جزئی داشتم که این می تواند به یک سریال سرگرم کننده درباره خون آشام های خونخوار منجر شود ، حدس بزنید که دوباره اشتباه کردم.
چند سال گذشته شاخه های زیادی در مورد تجسم جدید ایجاد شده است از ارواح زیبا و دوست داشتنی دوست داشتنی که به نظر می رسد خود را به عنوان تجسم نهایی افسانه خون آشام قرن ها نشان داده است. من به نوعی می ترسم ژانر با این نسل از پنسی ها که سیاه پوش هستند و عاشق دختران دبیرستانی می شوند ، بمیرد. دراکولا ترجیح می دهد خود را به تماشای این زباله ها بیندازد.
در آنجا نمایش ها ، کتاب ها و رسانه های دیگر که خون آشام ها را انسانی تر نشان می دهند ، اما واضح است که تا هنگام گرگ و میش آنقدر مبهم و ساده لوح نبوده است. این فیلم اقتباسی وحشتناک از یک مجموعه کتاب به همان اندازه افتضاح بود. این یک موفقیت بزرگ بود ، به اندازه کافی عجیب.
همه چیز از هم پاشید. تهیه کنندگان تلویزیون سعی کردند از این پدیده های پاپ به نام گرگ و میش استفاده کنند. Moonlight ، True Blood و این زباله هایی به نام Vampire Diaries دارای همان قوس و داستان اصلی هستند.
یک خون آشام انسانی دوست داشتنی. عاشقانه قبل از همه چیز ، اقدامی برای ایجاد خستگی در بینندگان مرد به طور کامل ایجاد شده است.
درست است ، نمایش ها در مضامین اصلی آنها نیز بسیار متفاوت هستند ، بدیهی است که آنها با خون آشام ها سر و کار دارند اما این نیست . من حدس می زنم افسانه عاشق شدن یک فانی با ارواح موضوع مشترک بین همه این اقتباس های داستانی است. این منو عصبی می کنه.
در رمان دراکولای برام استوکر ، قهرمان اصلی مینا هارکر صرفاً توسط قدرتهای خون آشام خودشمار اغوا شد ، او او را دوست نداشت زیرا او نیز انتخاب کرد.
با این وجود ، من الگویی را در اینجا می بینم.
در حالی که در خون واقعی کار می کند ، زیرا ما موجودات عجیب و غریب دیگری را به این مخلوط انداخته ایم و قوس های داستان کاملاً تفکر شده اند و نه چند بعدی (در بیشتر موارد ، نمایش مشکلات دیگری هم دارد). در Vampire Diaries به سادگی کافی نیست.
مزاحم موسیقی سافت راک تقریباً در هر دقیقه بیننده را منفجر می کند.
شخصیت های اصلی کاملاً چوبی و قانع کننده نیستند ، و به همین دلیل قابل توجه نیستند شباهت به شخصیت های گرگ و میش و از همه مهمتر اینکه طرح نیز از لحاظ محیط بسیار شبیه است (خون آشام به دبیرستان می رود و عشق زندگی اش را می بیند ، YIKES!) خسته کننده و زائد است و من حتی یک ذره تحملش نمی کنم.
اگر از من بخواهید یک شروع شنیع برای یک برنامه تلویزیونی است. بدون داستان گیرنده و مطمئناً شخصیت های کافی که صادقانه از آنها مراقبت می کنید نیست. بازیگر اصلی به خصوص خسته کننده و آزار دهنده است زیرا او یک ادوارد کالن ارزان قیمت است.
نسخه اصلی از قبل وحشتناک بود ، حدس بزنید کپی چقدر بد است.
من کیستم شوخی می کنم ، همه چیز تقریباً یک نسخه کربن از گرگ و میش است. این کتاب دوباره برپایه یک کتاب است و شما را به فکر می اندازد که آیا همه این رمان ها درباره خون آشام های عاشق تشویق توسط یک شخص نوشته شده است.
در عمق آن زندگی می کنیم ، و متوسط و خسته کننده را کنار می گذاریم ، لذت واقعی وجود دارد عناصری که باعث می شود حداقل دوست داشته باشید سری ها را مرور کنید. ما تحول مه آلود وهم انگیزی داریم ، تغییر شکل ، جذابیت های جذابیت داریم ، این همه افسانه های خون آشام سنتی است که من در واقع دوست دارم ، اگرچه برای نجات از بقیه که اساساً مکان Melrose با خون آشام ها است ، کافی نیست.
فکر نمی کنم خیلی بهتر شود بنابراین من دست از آن کشیدم.
این مجموعه ممکن است برای نوجوانان و زنان خانه دار باشد ، من فقط یک حدس وحشیانه اینجا می زنم. هیچ جناح بندی در نظر گرفته نشده است ، وقتی نوجوان بودم دوست داشتم تماشا کنم که هیچ کس جرات تماشای آن را نداشته باشد ، چیزهایی مانند Dario Argento splatter و ترسناک. نه دقیقاً چیزهای باکیفیت ، بلکه سرگرم کننده و متفاوت.
در نتیجه گیری: خاطرات خون آشام در تحویل کالا ناکام می ماند و به من یادآوری می کند که کسی می خواست با شرمندگی از هیاهوی گرگ و میش پول بگیرد و سریع سود کند. این تصوری غیر تصوری و بدون هیچ ایده جدید جالبی است. احساس می کنید یک میلیون بار یک نمایش را تماشا کرده اید و به همین دلیل احساس تعلق خاطر نمی کنید.
من آن را توصیه نمی کنم و امیدوارم که در آینده بتوانیم سرانجام ببینیم خونخوارهایی که از آنها می ترسیم. خون آشام هایی که شما را می ترسانند ، که خوب نیستند. نمایشی براساس شخصیت هایی که در Near Dark دیده می شود عالی خواهد بود. حداقل آنها واقعا هیولاهای توبه کننده وحشتناکی بودند و نه آن هیاهوهایی که به نظر می رسد اکنون همه دوست دارند.
جهت دانلود سریال The Vampire Diaries 2009 (خاطرات یک خون آشام) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
ما میتوانیم داستانهای عاشقانه متعددی را در TVD ببینیم، مانند استفان النا یا کاترین، دیمون و النا، اما داستان حماسی عشق بین دو برادر است، چگونه آنها مانند یک سگ با یکدیگر دعوا میکنند و زمانی که زمان برسد، آماده هستند برای یکدیگر بمیرند. . زیبایی نمایش در همین است.
اگر از ابتدا بررسی کنید، به راحتی می توانید استفان را به دلیل تصمیماتش به عنوان یک قهرمان ببینید و او نیز جنبه تاریکی دارد. اما با وجود جنبه تاریک او در گذشته، هر دختری در این سریال عاشق او می شود. استفان همیشه قلب خوبی دارد، او برادر، پسر، عاشق خوبی است. به جز النا، استفان هر رابطه موفقی بود و به زیبایی در این نمایش نشان داده شد.
همچنین وقتی فینال می آید، شخصیت استفان خود را به عنوان یک قهرمان قربانی می کند. اگر سریال را از ابتدا تماشا کنید، می توانم شرط ببندم که گریه خواهید کرد.
بعضی اوقات احساس بدی است که چرا شخصیت استفان همیشه باید بیشترین قربانی را از جمله دوست دخترش را فدا کند، اما آنچه من احساس می کنم پایان آن متفاوت می شد اگر نینا بعد از فصل 6 سریال را ادامه داد، اما فکر میکنم سازندگانی که سعی کردند رابطه آفلاین بین ایان (دیمون) و نینا (النا) را ایجاد کنند، این تنها دلیلی است که دیمون در قسمت آخر با Eleena پایان میدهد وگرنه پایان آن متفاوت میبود.
br/>خلاصه سریال در دو فصل اول، داستان عشق حماسی بین استفان و النا را مشاهده می کنید.
استفان قبلاً الینا را دوست داشت اما در فصل 2 وقتی متوجه شد که جان برادرش در خطر است، تسلیم شد. خودش را به کلاوس میدهد تا بتواند جان دیمون را نجات دهد و فصل 3 نشان داده شد که چگونه دیمون سعی میکند به النا نزدیک شود زمانی که او از نظر عاطفی آسیبپذیر بود و در طول فصل 3 او شروع به ایجاد احساسات برای دیمون کرد. منظورم این است که کسی که مانند یک احمق خودخواه عمل می کند و سعی می کند برادر کوچکترش را بدزدد دوست دختر، موافقت کرد که استفان سعی می کرد النا را از خود دور کند زیرا او ریپر شده بود اما برادر بزرگش شروع به معاشقه با الینا کرد زیرا رابطه قبلی او با کاترین که بیش از 150 سال عاشقش بود شکست خورد. سالها اما کاترین استفان را به عنوان عشق واقعی خود انتخاب می کند. فقط فکر کنید، در دنیای واقعی هر برادری که سعی می کند دوست دختر برادر کوچکترش را بدزدد حتی نمی تواند تصور کند و در نمایش سعی کرده اند این مفهوم را توجیه کنند که کاملاً مزخرف است و در بالای این شخصیت دیمون به برادرش می گوید من می خواهم برنده شوم. دختر شما کاملاً احمقانه به نظر می رسد و دیمون همیشه برای این رفتار دلیل می آورد زیرا او خودخواه است. از همان ابتدا، دیمون نسبت به رابطه خود ناامن نشان داده است، به خصوص پس از جدایی کاترین. او نمی تواند این واقعیت را هضم کند علیرغم اینکه یک عاشق واقعی است که چرا کاترین استفان را به جای او انتخاب می کند و من فکر می کنم از آن نقطه خودخواه، دیمون متولد می شود که برادر کوچکترش را دوست دارد اما او به خاطر عشقش می تواند هر تصمیمی خودخواهانه و پست بگیرد.
در فصل 4، جدایی از استفان و النا یک نکته برجسته بود و اینکه چگونه استفان دلش شکسته بود، اما در نهایت استفان به تصمیم الینا احترام میگذارد.
در فصل 4-5: وضعیت مشابه در فصل 5 و 6 نشان داده شد که النا از نظر عاطفی آسیب پذیر بود اما در آن زمان استفان در اینجا به عنوان یک جنتلمن نشان داده شد و هرگز سعی نمی کند النا را به دست آورد زیرا برادر بزرگش در اینجا الینا را دوست دارد بزرگترین جایزه جانبداری باید به نویسنده فیلمنامه سریال برسد، آنها می توانستند به استفان نشان دهند. به عنوان راهب نقطه برجسته فصل 5 هنگامی که کاترین می میرد، او تمام تلاش خود را می کند تا استفان را به دست آورد و این اتفاق می افتد همچنین استفان در پایان در آخرین لحظات خود نسبت به کاترین نرم می شود.
فصل 6: همانطور که گفتم پیش از این، سازندگان سعی کردند روابط آفلاین را به صورت عمومی در نمایش به ثبت برسانند، در غیر این صورت 100% استفان باید با النا (که در تاریخ 2000 ساله آنها نشان داده شده است) به پایان می رسید. به هر حال، این یک شخصیت خیالی است که دیمون دختر را می گیرد. در فصل 6 سازندگان سعی کردند از دیمون قهرمان بسازند و همچنین سعی کردند تا توجیه کنند که دیمون فرد مناسبی برای النا است. استفان سرانجام به رابطه خود ادامه داد. وقتی نینا (النا) سریال را ترک کرد، در کمای جادویی به سر برد.
من فکر میکنم فصل 7 بهطور خاص جذاب نیست 7-8 قسمت آخر که کاملاً غیرضروری بودند و من فکر میکنم سازندگان میتوانستند آنها را کوتاه کنند. فصل 7 تا 16 قسمت و همچنین در فصل 7 یکی از احمقانه ترین روابط بین Ric و Caroline نمایش داده شد که اصلاً لازم نبود. یک شیمی صفر بین ریک و کارولین نشان داده شد. میکر سعی کرد با استفان و کارولین رابطه برقرار کند. شیرین به نظر می رسید، اما جادو وجود نداشت.
فصل 8: داستان به نوعی خوب است، اما شخصیت های دیگر نمی توانند علاقه مشابهی مانند دیمون، استفان و النا را ایجاد کنند.
اما دوستان فصل آخر یا حداقل 4 قسمت آخر را تماشا کنید و قسمت پایانی واقعاً حماسی است که نباید یک دقیقه را از دست بدهید، مطمئناً گریه خواهید کرد. دیمون از آنجایی که یک برادر بزرگ است، سعی می کند خود را قربانی کند، اما یک پیچیدگی وجود دارد و سپس متوجه می شویم که شخصیت استفان خود را به عنوان یک قهرمان قربانی می کند.
استفان تبدیل به انسان می شود و با کارولین ازدواج می کند و همان شبی که شما می میرد. فقط با یک شخصیت نمی توانم این سطح از غم را تحمل کنم. آخرین مکالمه بین استفان و النا در دنیایی دیگر نقطه برجسته این قسمت بود. در نهایت، میتوانید دید که دیمون و النا دوباره به هم میرسند، اما تمام رابطه آنها به خاطر استفان زنده ماند، اینکه چگونه او به هر دوی آنها در روزهای سختشان کمک کرد و به تصمیمهای الینا احترام گذاشت.
استفان بهعنوان قهرمان شروع کرد و در نهایت درگذشت. او به عنوان قهرمان کل قسمت فینال را می دزدد.
از سازندگان برای چنین سریال دوست داشتنی متشکرم!!!
جهت دانلود سریال The Vampire Diaries 2009 (خاطرات یک خون آشام) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
من بررسی خود را برای کل مجموعه ارائه کرده ام و داستان آن از حساب دیگری است! اما در اینجا من می خواهم نظر صادقانه خود را در مورد کشتی مورد علاقه خود ارائه دهم! من هنوز بحث های زیادی وجود داشته است، اما در اینجا می خواهم در مورد دلنا مورد علاقه ام صحبت کنم! پس لطفاً از هر طرفدار استلنا یا بامون، از نقد من صرفنظر کنید...:)
دلنا: دلنا پرشور، تاریک، عمیق اما واقعی است! مردم در مورد استینا دلنا بامون بحث می کنند اما در اینجا من در مورد آنچه که نمایش نشان داده است صحبت می کنم ... النا و استفان زمانی که او آسیب پذیر بود ملاقات می کنند و او بلافاصله عاشق استفان در نوجوانی شد! ما میتوانستیم داستانهای عاشقانه زیادی را در دوران نوجوانی ببینیم، مانند بانی-جرمی، کارولین-مت، اما در مورد دیمون النا، این داستان واقعی و بالغ بود! بلافاصله عاشق نشدند! آنها همدیگر را ملاقات کردند، دیمون باعث شد او ملاقات با او را فراموش کند، دشمن شدند، سپس شروع به درک یکدیگر کردند، سپس دوست شدند، سپس شروع به درک احساسات عاشقانه نسبت به یکدیگر کردند! از فصل 1 آنها چیزی داشتند، چیزی غیرقابل انکار، چیزی عمیق و تاریک! در فصل 1 هر دو آن ارتباط عمیق را احساس می کردند. در فصل 2 دیمون بالاخره کاترین را رها کرد و احساسات او را نسبت به النا پذیرفت و به عشق خود به او اعتراف کرد... دیمون همیشه تاریک و وحشی بود! اما قلبی از آن تاریکی وجود دارد! او را دوست داشت حتی اگر می دانست که هرگز او را نخواهد گرفت! در s3 استفان رفته بود و النا را از دست داد بعد از اینکه دیمون هم روح النا بود و این اتفاق در شرف وقوع بود! قرار بود اینطوری بشه! استفن رفته بود و بالاخره دیمون النا نزدیک شد! مثل بسیاری از درامها است که دوست پسر/دوست دختر رفته است تا اینکه کسی به او کمک کند تا او را پیدا کند، اما بعد معلوم میشود که "یک نفر" همان یکی است! منظورم این است که آنها فقط به یک زمان با هم نیاز داشتند تا متوجه شوند! النا با s3 عاشق دیمون شد...خوشحالم که مثلث عشق تو s4 تموم شد و دلنا دور هم جمع شد! اما من در واقع بیشتر عاشق صحنه های "عاشق شدن" با هم بودم! در s5 در ابتدا bcz برخی از بازی های سرنوشت ناامید کننده بود اما True Love غالب است !!!! دلنا پیروز می شود .... به نظر می رسید که آنها خیلی بزرگ شده اند و این یک رابطه واقعی بزرگسالان است! S6 خیلی شیرین بود! چگونه او دوباره عاشق او می شود حتی بدون خاطراتش .... من در واقع احساس کردم النا bcz او همسر روح خود را از دست داد!! او وقتی پدر و مادرش، برادرش جرمی را از دست داد، بدبخت شد... این بدان معناست که ما می توانیم دیمون سالواتوره را برای او حفظ کنیم!
. رقص: رقص دلنا متفاوت است! اولین رقص آنها در 1x19 اولین بار بود که شیمی واضح و واقعی بود ... سپس در s2 چگونه دیمون او را از استفان به سمت سینه خود کشید! در s3 رقص آنها در خانه اصلی! سپس دوباره رقص آنها در کلاب در 4x4 ..رقص آنها در 4x7 به ما نشان می دهد که سفر داستان عشق آنها از 1x19 به رقص 4x4 .... در s5 رقص پادشاه و ملکه وجود دارد و آخرین رقص آنها در s6 جایی که آنها هر کدام را صدا می کنند. دیگر به عنوان "عشق زندگی من" یک افسانه ناب بود! غم انگیز بود، اما من عاشق رقص آنها و زمانی هستم که دیمون او را روی بازویش می گذارد و او را می بوسد، همانطور که این یک بوسه خداحافظی بود! خیلی قشنگ بود .... چقدر همه فصول صحنه رقص دلنا داره !
جهت دانلود سریال The Vampire Diaries 2009 (خاطرات یک خون آشام) دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
داستان درباره 2 خون آشام (جلادهای مزمن قابل توجه) و یک بانوی جوان شیرین است که خراب می شود و عزیزانی که با خشونت به سطل لگد می زنند (ایده باورنکردنی! : با این حال، p )
فصل های 1-4 عالی هستند ( 8 از 10)
عاشق سه نفره بود: زن رانندگی "النا" (نینا دوبرو)، تیم رانندگی: "استفان" (پل وسلی)، "دیمون" (یان سامرهالدر) با این حال بیشتر آنها به اصلی ترین علاقه داشتند. کار دیگر بانوی "کاترین" که یک نیمه خدای خنده دار است هاهاها ~ چیزهای عالی!
(و علاوه بر آن علم فوق العاده ای بین شخصیت های "النا"/"دیمون")
+++ ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ بخش دایره ای کاترین/نادیا شخصیت کای فوق العاده ای است. واقعاً داستان پایه و اساس عروسی مناسب تر ~
قطعاً باید در فصل 6 تمام می شد.
++++++++++++++++++ +++++++++++++++++++++++++
فصل 7 (6.5 از 10) شما می توانید اکثریت قریب به اتفاق 7، مملو از لهجه های تقلبی انگلیسی است.
و یک ردیاب خون آشام که تا حدودی به نظر می رسد o be "Elena" نیز نمایش داده می شود (که بد است، ممکن است به نظر می رسد هر فرد دیگری ظاهر شود، اما در هر صورت مشخص است که چرا تمام شد) فصل 7 بعد از قسمت 9 قابل تماشا است (بهترین قسمت آن فصل 10 است)
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ تا حدودی به نظر می رسد که شخصیت "النا" ظاهر می شود (یک بار دیگر، او ممکن است به نظر می رسد هر کس دیگری باشد)
پایان کار تا حدودی متزلزل بود، هیچ علمی بین "النا"/"دیمون" وجود نداشت، من اجازه دادم این کار را انجام دهیم و انرژی را از آن دو به خانه برگردانیم (احتمالاً در نتیجه داستان پایه بین دو سرگرمی، حدس میزنم همه چیز در نظر گرفته شود)
بنابراین شما پاسخی دریافت نمیکنید از "دیمون" که سعی می کرد عشق افسانه ای خود "النا" را برای هر یک از این سال ها از خواب بیدار کند، پیش بینی کنید
از "استفان" یک قدیس به پایان می رسد و یک "خداحافظ دوست من" در آغوش گرفتن بین "استفان/النا" و بعد از آن او به ملاقات "لکسی" می رود (البته او چه آدم باورنکردنی ای بود!)
به هر حال، با در نظر گرفتن همه چیز، یک تعطیلی خوب بود، نه حماسی، اما خوب، حدس می زنم آنها با آنچه که به دست آوردند کار کردند
++++++++++++ ++++++++++++++++++++++
اینجا نتیجه حماسی Kill Bill است که به آن نیاز داشتم: النا به این دلیل که به تنهایی از خواب بیدار می شود طلسم کای ضعیف شد، زیرا او به دروغ گفت (duh) در مورد قوی بودن و همه چیز او
او در نهایت به خاطر دارد که تسلیم جلادهای مزمنی شد که همراهان او و تعداد زیادی دیگر را کشتند، تیغی را برمیدارد و متوجه میشود که او توانایی های دیوانه وار (خوبی!) دارد و با حرکات درگیری شگفت انگیز زوج خون آشام را بی رحمانه می کشد، سپس، در آن نقطه، راهی مسیر می شود تا تمرکز کند و تبدیل به یک متخصص / ردیاب خون آشام می شود، یک محبت شگفت انگیز انسانی پیدا می کند و همیشه با شادی زندگی می کند هاهاها. گروه انسانی برنده می شود ~
++++++++++++++++++++++++++++++++++ در مجموع:
سریال عالی! (با این حال، 1-6 را تماشا کنید، بخش بزرگی از قسمت 7، آخرین قسمت از 8
تصمیمات عالی در مورد زن اصلی سرگرم کننده نینا دوبرو (او به طور کلی برای کسی بسیار جوان است و با دو شغل مهم سر و کار دارد/ شخصیتها نیز واقعاً) و زوج پویا پل وسلی، ایان سامرهالدر.
عاشق موسیقی متن، موسیقی خاص بود. ما هرگز تغییر واقعی در گرگ نما را مشاهده نکردیم (به سادگی "یک گرگ در لندن" را تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه باید تمام می شد)، حمایت مایکل تروینو برای اینکه همه چیزش را با چیزهایی که به دست آورده بود صرف کرد. بسیار دلپذیر ~